اينجا همه چي درهمه!!! |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
معرفی کتاب:رمان کوری هركتاب، پنجره اي است به سمت روشناييها، افشاندن بذري است در كشتزار انديشه و عاطفه و تنفسي است در فضايي تازه تر.(محمدرضا سنگري) ![]() یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:, :: 10:17 :: نويسنده : مينو
معرفی کتاب: رمان «پختستان»
![]() روی میزی از میزهاتان در مکان، یک سکه بگذارید و دولّا از بالا نگاهش کنید: آن را یک دایره میبینید. حالا خود را پس بکشید به لب ِ میز و کمکم چشم را پایین ببرید، و ببینید که شکل سکه هر لحظه بیضویتر مینماید، تا آنکه عاقبت، وقتی چشمها درست محاذی سطح میز قرار گرفت، خواهید دید که سکه دیگر حتی بیضی هم نیست و به چشم شما چیزی جز یک خط مستقیم نمیآید. اگر سکهتان به جز دایره، هر وضع دیگری هم داشته باشد، مثلث یا مربع یا یک چندضلعی باشد، باز هم وقتی با چشمی بر لب میز نگاهش کنید، دیگر چیزی جز یک «خط مستقیم» نمیبینید… به «پختستان» خوش آمدید! ادوین ابوت ابوت الهیدان و معلم عصر ویکتوریای انگلیسی، پس از تألیفات فراوان خود در باب ریاضیات و فیزیک، در اعتراض و نقد فرهنگِ سلسله مراتبیِ دورهٔ سلطنت ملکهٔ ویکتوریا، دست به نگارش رمانی میزند و طی روایت داستان «پخستان» علاوه بر هجوِ فرهنگ و جامعهٔ زمانهٔ خود (خصوصاً طرز نگاه غالب به زنان)، باب جدیدی از نگرش به ابعاد هستی میگشاید. رمان «پختستان» سرمنشأ کشفها و ابداعات علمی فراوان میشود. شرح کاملی از تأثیر و تأثرات علمی این اثر داستانی بر دانشمندان و آثار بعد از خود، در مقدمهای که «تامس اف. بانچاف» استاد زیستشناسی دانشگاه براون آمریکا بر ویراست تازهٔ این کتاب نوشته است، میتوان یافت. کتاب پختستان نخستین بار در ۱۸۸۴ با نامی مستعار در کشور بریتانیا به چاپ رسید؛ گویی نویسنده که اسم و رسمی در تحقیقات ادبی و الاهیات داشته، میترسیده کتاب در جامعهٔ آن روز، برایش لکهٔ ننگی به بار بیاورد. طرحهای متن این کتاب را خود «ابوت» نقاشی کرده است. نقل «پختستان» را دو سال پیش از دکتر مجید میرزا وزیری شنیده بودم؛ وقتی که میخواست نوعی از رمانهای ریاضی-الهیاتی-فلسفی را به من معرفی کند. میرزا وزیری ِ ریاضیدان ِ رماننویس ِ ما، خود دست پر رونقی بر نگارش رمانهای ریاضی-فلسفی دارد. آن موقع هنوز ترجمهای از این کتاب موجود نبود، یا دستکم من پیدا نکردم، اما نسخهٔ انگلیسی آن را که Flatland نام دارد، از اینترنت یافتم. باری، نثر قرن نوزدهمی کتاب و کاربرد اصطلاحات مندرآوردی و نیز بازیهای زبانی فراوان، سنگینتر از آن بود که بتوانم داستان را فهم کنم. مدتی بعد، انیمیشن Flatland ساختهٔ Ladd Ehlinger Jr به دستم رسید. به تماشایش ننشستم و متوجه شدم با وجود این که سناریوی انیمیشین بر مبنای همان روایت ادوین ابوت است، اما وقایع عصر ویکتوریای انگلستان با حال و هوای دورهٔ معاصر ایالات متحدهٔ آمریکا جایگزین شده است و دیدنش ممکن است لذت فهم اصل کتاب را زایل کند. بنابراین دیدن آن را به بعد از مطالعهٔ کتاب موکول کردم. بخشی از متن کتاب: در روابطمان با جماعت نسوان گرهی دیگر هم هست که گشودن آن را آسان نمیبینم. سه قرن پیش، بزرگترین دایرهٔ وقت فتوی داد که: «جماعت نسوان را به علت کثرت عواطف و قلّت عقل نباید ازین پس معقول به شمار آورد، و لذا نباید در بند رشد فکری ایشان بود.» از آن به بعد، خواندن را دیگر به زنان نیاموختند، حساب را – حتی در حدّ شمارش گوشههای شوهران و فرزندان – از جماعت ِ نسوان دریغ داشتند. و از اینجا بود که قوای عقلانی نسوان به صورت ِ مشهودی رو به نقصان گذاشت. این رسم نادانپروری یا خفته نگاهداشتن ِ نسوان همچنان امروزه برجاست. من از آن میترسم که اعمال این سیاست، ولو به قصد صلاح، تا همینجا هم به زیان جنس ذکور تمام شده باشد. چون ما مردان در شرایط فعلی ناچار شدهایم با دو زبان، یا شاید بشود گفت با دو ذهن، چرخ زندگی را بچرخانیم. با زنان سخن از «عشق» و «وظیفه» میگوییم، و از «خطا» و «صواب»، «مروت» و «امید» و دیگر ذهنیات عاطفی و به دور از عقل دم میزنیم – که وجودشان واهیست و جعل ِ آنها جز به قصد مهارکردن جوششهای تند زنانه نیست – اما میان خود و در صفحات کتابها الفاظ و عباراتی دیگر، یا شاید بشود گفت، اسلوب دیگری به کار میگیریم… … الهیات ما در حضور زنان یک چیز است و در غیابشان بالکل چیزی دیگر. … بگذریم ازین خطر که فردی از جماعت نسوان در خفا خواندن بیاموزد، کتاب ِ معروفی بخواند، و حاصل کار را به همجنسانش انتقال دهد؛ یا پسر بچهیی، از سر بیاحتیاطی یا نافرمانی، اسرار ِ جدل ِ منطقی را نزد مادری فاش کند. نگران از سستیگرفتن ِ قوای دماغیِ ِ جنس ذکور، بدین وسیله، در عین خضوع، از مقامات عالیه درخواست میکنم که در مقررات ِ آموزش ِ نسوان تجدید نظر کنند. ■ ■ ■
همان ایام بود که در روزنامهٔ فوت کردهٔ «خورشید» خبر ترجمهٔ Flatland به فارسی توسط «منوچهر انور» و با نام «پختستان» را دیدم. تا این که بالأخره چند روز پیش، اتفاقاً جلد زرد رنگ کتاب «پختستان» در ویترین یک کتابفروشی توجهم را جلب کرد و بدون تردید کتاب را خریدم. با وجود این که در میانهٔ «ابله» داستایفسکی بودم، اما اشتیاق مطالعهٔ این کتاب با خاطرهٔ دوسالهاش در ذهنم، خواندن آن را بیش از یک روز به درازا نکشاند. شاید زیباترین تعبیر برای «پختستان» همان باشد که ویکیپدیا به دست داده است: یک هجونامهٔ ریاضیاتی و یک تمثیلنامهٔ مذهبی. از سویی این کتاب را «رمان ابعاد» خواندهاند و «آیزاک آسیموف» این کتاب را برای «درک ابعاد» بهترین در نوع خود خوانده است. بسیاری از مطالب ابوت در «پختستان»، پاسخ به مشکلات فلسفی و ریاضی روز است. بعضی نیز این کتاب را سرآغاز فصل نوینی در تاریخ ادبیات انگلیس میدانند. آن طور که از کتاب بر میآید و در مقدمهٔ منوچهر انور بر کتاب نیز ذکر شده است، ابوت در نگارش این اثر عمیقاً تحت تأثیر «سفرهای گالیور» نوشتهٔ جاناتان سویفت بوده است و آنچنان که ویکیپدیا هم اشارهای داشته، تم این رمان قرابتی نیز با داستان مشهور «فیل در اتاق تاریک» مولوی دارد. «پختستان» جهانی است که موجودات آن تنها در دو بعد تعریفپذیرند: عرض و طول. ساکنان این جهان نیز اشکال هندسی هستند: خط، مثلث، مربع و دیگر کثیرالاضلاعها که آزادانه در آمد و رفتاند، بیآنکه بتوانند از سطح فراخیزند، یا در آن فرو روند. ارج و مقام و برتری در «پختستان» بسته به تعداد اضلاع منتظم موجودات است، یعنی پس از «خط» که نمایندهٔ حضور نسوان در «پختستان» و پستترین موجود این جهان است، مثلثهای متساویالساقین سربازان و پایینترین طبقهٔ کارگران، مثلثهای متساویالاضلاع طبقهٔ متوسط، مربعها متخصصین و محترمین و همینطور الی آخر که دایرهها یا همان «کاهنان» هستند. کتاب شامل دو فصل است: جهان ما و دنیاهای دیگر. در فصل اول، راوی داستان که خود یک «مربع» و به نوعی یک روشنفکر پیشرو است، حال و هوای جهان خود و چگونگی زیست و فرهنگ معاشرت و قانونگذاری در آن را برای مخاطبی از «حجمستان» یا همان دنیای سه بعدی شرح میدهد. در فصل بعد، وی به توضیح چگونگی حضور یک «کـُره» از جهان سهبعدی در آستانهٔ هزارهٔ سوم «پختستان» و تشریح پیامدهای عجیبی که دیدار موجودی از یک بعد فراتر در بینش او ایجاده کرده است، میپردازد. تصور و تخیل دنیای «پختستان» ممکن است در آغاز خواندن این رمان شما را اذیت کند، اما خیلی زود با این جهان دوبعدی انس خواهید گرفت و با مربع راوی، همذاتپنداری خواهید کرد. این کتاب میتواند ذهنِ ما را خوب ورزش دهد تا بفهمیم ممکن است خارج از درک متعارف و معمولی ما از جهان، فضای دیگر و جهانی کاملاً محسوس وجود داشته باشد. ترجمهٔ «منوچهر انور» نیز کار خوبی از آب درآمده است. با توجه به نثر کهنه و طنز والامآبانهٔ اصل کتاب، ترجمه نیز حال و هوایی اینگونه دارد؛ اما این کهنگی و طنز تند و تیز در ترجمه خیلی روان و امروزیفهم منتقل شده است. از این کتاب الهامهای متعددی در دیگر آثار فرهنگی از جمله کتابهای علمی و داستانی و نیز در بعضی تولیدات سینمایی و تلویزیونی برگرفته شده است. چندین نقل از کتاب یادداشت کرده بودم تا اینجا ذکر کنم، اما انتخاب میان آنها دشوار است و اطاله بیش از این نیز جایز نیست. مطالعهٔ این کتاب در این روزها که ملالت درک کمبُعدی و بیبُعدی آدمها آزاردهنده است، نسیم روحبخشی بود. «پختستان» را سالها پیش انتشاراتِ «روشنگران و مطالعات زنان» با همین ترجمه منتشر کرده بود. حالا انتشارات «کارنامه» همان اثر را برای دومین بار منتشر کرده است. بخشی از متن کتاب را بشنوید: ![]() شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 9:3 :: نويسنده : مينو
آب سوخته
کارلوس فوئنتس علی اکبر فلاحی
انتشارات ققنوس کتاب از 4 بخش تشکیل شده در مورد زندگی 4 فرد مکزیکی که یک جورایی یک جاهایی از زندگیشون بهم گره می خوره . اولیش نوه ژنرال پیری هست که خیلی ثروت منده و دائم در فکر دوران گذشته و جنگ هست . دومی در مورد پیرزنی است که پس از سال ها کلفتی در خانه های بزرگ اکنون در محله های قدیمی شهر زندگی می کند و همسایه ها نظر خوبی در مورد او ند ارند . سومی پیرپر ثروت مندی هست که مطابق با زمان پیش نمی ره و چهارمی پسرک فقیری که روزگار اونا به راه دیگه ای می کشونه . اینو بگم که کتاب پیوسته نیست و اگه هوس کنید می تونید هر قسمت را که بخواهید اول بخونید . کتاب قشنگی بود خوشم اومد و به دلم نشست . هم یک جور خوبی 4 قشر مختلف را نشون داده بود هم جذاب بود و هم ارتباط قسمت های مختلف با هم را ظریف و خوب به نمایش گذاشته بود . کلا به صورت جذابی یک تصویر زیبایی را ارائه می کرد . کتاب از ترجمه های جدید بازار هست یعنی مال سال قبل ولی جزء کارهای میانی فوئنتس محسوب می شه هر چند ظاهرا اولین کتابی از ایشون هست که مستقیما از اسپانیایی به فارسی ترجمه شده . در حقیقت مترجمش آقای فلاحی مدرس زبان اسپانیایی توی دانشگاه علامه طباطبایی هستند که مدتی هم در مکزیک اقامت داشتند .
قسمت های زیبایی از کتاب کلیسا فقط به دو کار می آد ، برای خوب به دنیا اومدن و خوب از دنیا رفتن ، متوجهی که ؟ اما همون بهتر که بین گهواره تا گور توی کارهایی که بهش ربطی نداره دخالت نکنه و بره نوزادها ررا غسل تعمید بده و ارواح مرده ها را دعا کنه .
وقتی دوستات می میرن ، همونایی که باهاشون زندگی کردی و جنگ کردی ، دیگه تنها می شی ، تنهای تنها .
اولش رنج می کشی ، یه خورده بیشتر یا یه خورده کمتر ، بعد جدایی ها برات عادی می شن ، زندگی همینه دیگه ، جدایی پشت جدایی ، زندگی جمع شدن نیست ، جدا شدنه .
هر آشغالی می تونه باهوش ترین مغز دنیا رو به شلیک یه گلوله بترکونه . ![]() جمعه 18 شهريور 1390برچسب:, :: 21:38 :: نويسنده : مينو
مومیا و عسل
شهریار مندنی پور
انتشارات نیلوفر بشكن دندان سنگی را : دختری كه نامزدش برای خدمت به شهری مرده و خشك به نام گوراب می رود . قبلا از آقای مندنی پور كتاب دل دلدادگی راخونده بوده دلم می خواد یك بار دیگه بخونمش اما نه الان شاید سال هایآینده . به هر حال گفتم یك نگاهی هم به داستان های كوتاهشون بكنم . كتابقشنگی بود سبك خاص و فاخری داره یك جور توهم واقعی . نمی دونم چی بگمبیشتر كتاب قشنگیه هر چند خشكه و سنگین . آقای مندنی پور از نویسندگان شیرازی كشورمون هستند .
قسمت های زیبایی از كتاب جادوی مقش ها فقط در شكل آنها نیست ، در ماندگاریشان هم هست .
همیشه لابه لای هر خوشی یك چیز كوچكی می شود پیدا كرد كه بزرگش كنی برای همیشه...
توی دنیا هیچ وقت دوستی نبوده مگر این كه همراهش نفرت هم باشد .
می ارزد رنج های امروزمان به ابدیتی كه پشت سرمان است تا ابد ... ![]() آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() ![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |