اينجا همه چي درهمه!!! |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
جمعه 13 آبان 1390برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : مينو
مطرود
لوئيجي پيراندلو آزاده آل محمد
انتشارات روشنگران و مطالعات زنان مارتا همسر باردار روكو در شهري كوچك است . گرگوريو كه مدتي مهمان شهر آنهاست عاشق مارتا شده و برايش نامه هاي عاشقانه مي نويسد . روزي روكو همسرش را در حال خواندن يكي از نامه ها غافلگير كرده و او را از خانه بيرون مي راند . پدر مارتا نيز از شرم خانه نشين مي شود و مارتا حس انزجار دارد . انزجار از اينكه بيگناه رها شده و آبرويش رفته است اما او مي خواهد براي زندگي مبارزه كند . قشنگ بود خوشم اومد احساسات مارتا ، سرنوشتش و تلاشش براي مبارزه همه زيبا و قابل تحسين بودند هر چند يك جورايي منو ياد داستان هاي دلدا مي انداخت . يك جوري كلاسيكي كه مايه هاي روان شناسي زيادي توي خودش داره . قبلا كتاب به نوبت را هم از ايشون معرفي كردم اگه علاقه مند باشيد . آقاي پيراندلو يك دختر و دو تا پسر داشته كه يكي از پسراش با نام مستعار نمايش نامه نويس و كارگردان تئاتر بوده و ديگري فائوستو از نقاشان معروف ايتاليايي در قرن 20 محسوب مي شه . آقاي پيراندلو خودشبعدها عاشق يكي از هنرپيشه هاي تئاتر مي شه و حتي 4تا نمايش نامه هم براش مي نويسه .
قسمت زيبايي از كتاب هر چه بيشتر دوست بداري كمتر مي انديشي . در راه عشق مي بايست همه چيز را به فراموشي سپرد . ![]() جمعه 13 آبان 1390برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : مينو
خانه و جهان
رابيندرانات تاگور زهرا خانلري
انتشارات توس نی کیل از شاهزادگان و ثروتمندان هندی است که مردی آزاده و آزاد اندیش است . عاشق وطنش است و با هر گونه زورگویی ای مخالف است او می خواهد همسرش را از دنیای سنتی جدا کرده و دنیای جدید را به او نشان دهد . بملا همسر نی کیل زنی که سنتی پرورش یافته و شاید ظرفیت پذیرش روح نی کیل را ندارد . سندیپ مردی که آمده تا هند را تغییر دهد و می گوید حتی در این راه خشونت نیز ایرادی ندارد . داستان گزارش های مختلف این سه نفر از روند زندگی هست اندیشه های نی کیل ، تمایل همسرش به سندیپ و ..... کتاب تقریبا خوبی بود . در حقیقت من موضوع داستان و مایه های روان شناسیش را خیلی پسندیدم ولی سبک نگارشش به نظرم اصلا قوی و خوب نبود هرچند نمی دونم ترجمه هم توی بدتر شدن این قضیه نقش داشت یا نه . از روی این کتاب توسط یکی از کارگردان های معروف هندی فیلمی هم ساخته شده . تاگور هم از نویسنده های معروف هند هست که جیزه نوبل را از آن خودش کرد .
قسمت هاي زيبايي از كتاب درس بزرگي كه از سراسر تاريخ گرفته مي شود اين است : آنچه مي توانم از ديگران به زور بگيرم در واقع به خود من تعلق دارد .
اگر مردان اين استعداد حيرت انگيز را نداشتند كه در رشته هايي كه به وسيله ي خودشان بافته مي شود گرفتار شوند ، هيچ چيز ديگر نمي توانست آنان را از آزاد بودن محروم كند .
بشر بسيار بزرگتر از همه ي آن چيزهايي است كه در اين دنيا ممكن است از دست بدهد .
چه قدر زندگي آسان مي شد اگر انسان با اطرافيانش توافق و هم آهنگي داشت .
وقتي انسان جز به چيزهاي كوچك زمان حال نمي پردازد ، حقيقت را فراموش مي كند و واقعيت را از دست مي دهد .
زور گفتن براي كشور ، زور گفتن به خود كشور است .
نبايد با تكرار كلمه ي تقوا از آن چيزي كاست ، آنچه آهنگ دلنواز است نبايد به سخنان مبتذل تبديل شود .
ما زن ها هرگز مردان را نخواهیم شناخت . آنان هنگامی که در دنبال کردن کاری مصمم اند هرگز در خرد کردن قلب ها تردیدی به خود راه نمی دهند تا جاده ای را که می خواهند ارابه شان را از آن عبور بدهند ، هموار کنند . ![]() جمعه 13 آبان 1390برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : مينو
اشك نهان
رابيندرانات تاگور مينا اعظامي
انتشارات نقش و نگار حكايت گات : و زمين به ياد مي آورد حكايت دختر كوچكي را كه عاشق شد و خود را به رود سپرد . اين بار رفتم سراغ يك مجموعه داستان كوتاه از آقاي تاگور اين يكي كتاب را بيشتر دوست داشتم يعني در مجموع به نظرم كتاب قشنگي بود . خيلي هم تاكيد داشت روي سرونشت غم انگيز زناي هندي و ظلم هايي كه بهشون مي شه اون نگاه برده واري كه بهشون هست و ... آقای تاگور معروفیتش بیشتر به خاطر شعراش هست ولی خوب من رمان ها داستان کوتاه ها و ان شا ا.. در اینده نمایش نامه هاش را می خوام معرفی کنم . سرود ملی هند و بنگال هم هر دو از سروده های ایشون هست .تازه اهل نقاشی هم بوده .جالبه بدونید ایشون اولین اسیاییه برنده نوبل هست .
قسمت هاي زيبايي از كتاب زنان هرگز اشتباه نمي كنند . يا حتي اگر اشتباه كنند ، از مردان باخرد انتظار مي رود كه آن را متذكر نشوند ، عقل سليم حكم مكي كند كه بدون شكايت آن را بپذيريد .
نگاه به پشت سر ، فقط اندوه به بار مي آورد . هيچ چيز نمي تواند ناراحت كننده تر از تلاش براي حفظ آنچه كه از آن دست كشيده ايد ، باشد . ![]() جمعه 13 آبان 1390برچسب:, :: 13:3 :: نويسنده : مينو
مجموعه نمايش نامه
رابيندرانات تاگور فريدون گرگاني
انتشارات كتاب كتاب مجموعه اي از 5 نمايش نامه است . پست خانه : امل پسر كوچك و بيماري است كه هر روز كنار پنجره مي نشيند و سعي مي كند با صحبت با رهگذران از دنياي خارج آگاه شود . داستان كوتاه و رمان از تاگور معرفي كردم و خوب حالا ديگه نوبت نمايش نامه بود . كتاب متوسطي هست يعني تا سه تا نمايش اول به نظرم كتاب خيلي سطحي و بي مزه اي بود . داستان هاي خيلي ابتدايي بودند و هنر ادبي توشون ديده نمي شد ولي نمايش قرباني نظرمو عوض كرد نمايش زيبايي بود و نمايش آخري هم موضوع جالب و قابل تفكري داشت . بد نيست بدونيد تاگور از علاقه مندان ايران بوده و دوبار هم به كشرومون سفر مي كنه و حتي ملك اشعراي بهار هم در ستايش تاگور شعري سروده .
قسمت هاي زيبايي از كتاب من هيچ گاه تو را از آن خود نخوام دانست ، پس هيچ گاه تو را دور نخواهم افكند . تو براي من مثل آسمان آبي هستي . تو هستي و تو نيستي .
گستاخي از من نيست بلكه از انهايي است كه كتب مقدس را به خواهش دل هاي كوچك خود تفسير مي كنند .
از خود خجالت مي كشم كه به عقيده اي ايمان دارم كه براي اثباتش بايد به زور متوسل شد .
عشق شكست خورده خود را به صورت خشم جلوه گر مي كند .
كه مي گويد راه هاي دنيا مشكل است ؟ به هر حال ما آن را به پايان خواهيم رساند .
بخار در اول تيره و درهم است ولي سرانجام به صورت قطره ي كوچك و شفاف آب در مي آيد .
بدبخت ترين گدايان كسي است كه درخواست محبت كند .
شجاعت پس از حدي ديگر شجاعت نيست و ديوانگي است .
زماني بود كه از همه ي دنيا نفرت داشتم و فقط عشق مي ورزيدم ، از خواب بيدار شدم و ديدم كه دنيا باقي است و فقط عشقم چون حبابي از بين رفته است . ![]() جمعه 13 آبان 1390برچسب:, :: 13:2 :: نويسنده : مينو
چیترا
رابیندرانات تاگور فتح ا.. مجتبائی
انتشارات نیل چیترا شاهزاده خانمی است که با خلق و خوی پسرانه بزرگ شده و اهل تیر و کمان جنگیدن است . او روزی عاشق آرجونا شاهزاده ای توانمد می شود ولی در آن هنگام متوجه می شود قادر به تسخیر قلب او نیست و در این زمان است که آرزو می کند کاشک از زیبایی ، عشوه ها و افسون های زنانه بهره بیشتری داشت . اینم یک داستان قدیمی هندی هست که توسط تاگور به صورت نمایش نامه بازنویسی شده . در مجموع هم قشنگ بود خیلی خارق العاده نبود ولی به خوندنش می ارزید . جالبه بدونید دانشگاه اکسفورد بهش دکترای افتخاری داده و انگلیسی ها هم لقب شوالیه را بهش عطا کردند که البته بعد از کشتار مردم پنجاب این لقب را پس داد .
قسمت زیبایی از کتاب آن چیز را به خانه ی خود برکه پایدار و باقی باشد . گل کوچک وحشی را در همان جائی که روئیده است بگذار و بگذر . ![]() آخرین مطالب ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشيو وبلاگ پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() ![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |