لینک باکس افزایش بازدید فتح باغ
 
اينجا همه چي درهمه!!!
 
 
دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:, :: 11:27 ::  نويسنده : مينو

آن کلاغی که پرید

ازفراز سر ما

و فرو رفت در اندیشه ی آشفته ی ابری ولگرد

و صدایش همچون نیزه ی کوتاهی ، پهنای افق را پیمود

خبر مارا با خود خواهد برد به شهر

 

همه می دانند

همه می دانند

که من و تو از آن روزنه ی سرد عبوس

باغ را دیدیم

و از آن شاخه ی بازیگر دور از دست

سیب را چیدیم

همه می ترسند

 

همه می ترسند ،اما من و تو

به چراغ و آب و آیینه پیوستیم

و نترسیدیم

سخن از پیوند سست دونام

و همآغوشی در اوراق کهنه ی یک دفتر نیست

سخن از گیسوی خوشبخت من است

با شقایق های سوخته ی بوسه ی تو

و صمیمیت تن هامان ، در طراری

و درخشیدن عریانیمان

مثل فلس ماهی ها در آب

سخن اززندگی نقره ای آوازیست

که سحر گاهان فواره ی کوچک می خواند

 

ما در آن جنگل سبز سیال

شبی از خرگوشان وحشی

و در آن دریای مضطرب خونسرد

از صدف های پر از مروارید

و در آن کوه غریب فاتح

از عقابان جوان پرسیدیم

که چه باید کرد؟

 

همه می دانند

همه می دانند

ما به خواب سرد و ساکت سیمرغان ، ره یافته ایم

ما حقیقت را د ر باغچه پیدا کردیم

در نگاه شرم آگین گلی گمنام

و بقا را در یک لحظه ی نا محدود

که دو خورشید به هم خیره شدند

 

سخن از پچ پچ ترسانی در ظلمت نیست

سخن از روزست و پنجره های باز

و هوای تازه

و اجاقی که در آن اشیای بیهوده می سوزند

و زمینی که ز کشتی دیگر بارور است

و تولّد و تکامل و غرور

سخن از دستان عاشق ماست

که پلی از پیغام عطر و نور و نسیم  

بر فراز شب ها ساخته اند

به چمنزار بیا

به چمنزار بزرگ

و صدایم کن ، از پشت نفس های گل ابریشم

همچنان آهو که جفتش را

 

پرده ها از بغضی پنهانی سرشارند

و کبوتر های معصوم

از بلند های برج سپید خود

به زمین می نگرند

                                                                      فروغ فرخزاد



دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:, :: 11:27 ::  نويسنده : مينو

 

دشت هایی چه فراخ

  کوه هایی چه بلند

  در گلستانه چه بوی علفی می آمد

  من در این آبادی ، پی چیزی می گشتم :

  پی خوابی شاید ،

  پی نوری ، ریگی ، لبخندی

  پشت تبریزی ها

  غفلت پاکی بود ، که صدایم می زد

  پای نی زاری ماندم ، باد می آمد، گوش دادم :

  چه کسی با من حرف می زد ؟
  سوسماری لغزید .

  راه افتادم .

  یونجه زاری سر راه ،

  بعد جالیز خیار ،بوته های گل رنگ

  و فراموشی خاک

  لب آبی

  گیوه ها را کندم ، و نشستم ،پاها در آب :

  " من چه سبزم امروز

  و چه اندازه تنم هوشیار است

  نکند اندوهی ، سر رسد از پس کوه .

  چه کسی پشت درختان است ؟

  هیچ می چرد گاوی در کرد .

  ظهر تابستان است.

  سایه ها می دانند که چه تابستانی است .

  سایه هایی بی لک،

  گوشه ای روشن و پاک ،

  کودکان احساس / جای بازی اینجاست .

  زندگی خالی نیست :

  مهربانی هست ، سیب هست ، ایمان هست .

  آری

  تا شقایق هست ، زندگی باید کرد .

در دل من چیزی است ، مثل یک بیشه نور ، مثل خواب دم

صبح

  و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد

  بدوم تا ته دشت ، بروم تا سر کوه .

  دورها آوایی است ، که مرا می خواند .

 

 

 

 



دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:, :: 11:27 ::  نويسنده : مينو

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب

 بدین سان خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب

          

تماشایی است پیچ و تاب آتش ها خوشا بر من

که پیچ و تاب آتس را تماشا می کنم هرشب

 

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی جانا

چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب

 

تمام سایه ها را می کشم در راندن مهتاب

حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب

 

دلم فریاد می خواهد ولی در گوشه ای تنها

چه بی آزار بادیوار نجوا می کنم هر شب

 

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی

که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هرشب ...

 



دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:, :: 11:27 ::  نويسنده : مينو

 

کفش هایم کو ،

  چه کسی بود صدا زد : سهراب ؟

  آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ .

  مادرم در خوای است .

  و منوچهر و پروانه و شاید همه ی مردم شهر .

  شب خرداد به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه ها می گذرد

  و نسیمی خنک از حاشیه ی سبز پتو خواب مرا می روبد .

  بوی هجرت می آید :

  بالش من پر از آواز پر چلچله هاست .

  صبح خواهد شد

  و به این کاسه ی آب

  آسمان هجرت خواهد کرد .

  باید امشب بروم .

  من از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم

  حرفی از جنس زمان نشنیدم .

  هیچ چشمی ، عاشقانه به زمین خیره نبود .

  کسی از دیدن باغچه مجذوب نشد .

  هیچکس زاغچه ای را یر یک مزرعه جدی نگرفت.

  من به اندازه ی یک ابر دلم می گیرد

  وقتی از پنجره می بینم حوری

  ـ دختر بالغ همسایه ـ

  پای کمیاب ترین نارون روی زمین

  فقه می خواند .

  چیز هایی هم هست ، لحظه  هایی پر اوج

  ( مثلا شاعره ای را دیدم

   آنچنان محو تماشای فضا بود که در چشمانش

  آسمان تخم گذاشت .

  و شبی از شب ها

  مردی از من پرسید

  تا طلوع انگور ، چند ساعت راه است ؟)

  باید امشب بروم .

  باید امشب چمدانی را

  که به اندازه ی پیراهن تنهایی من جا دارد ، بردارم

  و به سمتی بروم

  که درختان حماسی پیداست

  رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند .

  یک نفر باز صدا زد : سهراب

  کفش هایم کو ؟

 



دو شنبه 16 آبان 1390برچسب:, :: 11:27 ::  نويسنده : مينو

 

قایقی خواهم ساخت ،

  خواهم انداخت به آب .

  دور خواهم شد از این خاک غریب

  که در آن هیچکسی نیست که در بیشه ی عشق

  قهرمانان را بیدار کند.

 

  قایقی از تور تهی

  و دل از آرزوی مروارید ،

  همچنان خواهم راند .

  نه به آبی ها دل خواهم بست

  نه به د ریا ـ پریانی که سر از آب به در می آرند

  و در آن تابش تنهایی ماهیگیران

  می فشانند فسون از سر گیسوهاشان.

 

  همچنان خواهم راند .

   همچنان خواهم خواند :

  "دور باید شد ، دور"

  مرد آن شهر اساطیر ند اشت

  زن آن شهر به سرشاری یک خوشه ی انگور نبود .

 

  هیچ آیینه ی تالاری ، سر خوشی ها را تکرار نکرد .

  چاله آبی حتی ، مشعلی را ننمود .

  دور باید شد ، دور .

  شب سرودش را خواند ،

  نوبت پنجره هاست .

 

 

  همچنان خواهم خواند .

  همچنان خواهم راند .

 

  پشت دریا ها شهری است

  که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است .

  بام ها جای کبوتر هایی است ، که به فواره ی هوش بشری

می نگرند.

  دست هر کودک ده ساله ی شهر ، شاخه ی معرفتی است .

  مردم شهر به یک چینه چنین می نگرند

  که به یک شعله ، به یک خواب لطیف.

  خاک ، موسیقی احساس ترا می شنود

  و صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد .

  پشت در یاها شهری است

  که در آن وسعت خورشید به اندازه ی چشمان سحرخیزان است .

  شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند .

  پشت دریاها شهری است

  قایقی باید ساخت ...

 

 



درباره وبلاگ

فقط به خاطر عشقم ××آباتاز از كارگزاران دربار هخامنشي كه در تورات نامش آمده است.××
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اينجا همه چي درهمه!!! و آدرس abataz.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 171
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


P align=left>آگهی و تبلیغات پیام چین

Persian Websites Directory

javahermarket

javahermarket

                    
 
 
 
Susa Web Tools

javahermarket

لينك باكس پيشرفته لينك من (ثبت لینک رایگان و افزایش بازدید - عکس ، آهنگ ، داستان ، سرگرمی ، اس ام اس ، ترفند ، مقالات آموزشی ، فیلم و...)
Page Ranking Tool